Thursday, February 08, 2007



كارنامه پنجاه سال فعاليت جنبش غيرمتعهدها
از باندونگ تا جاكارتا


بعد از پايان جنگ جهانى دوم قدرت هاى بزرگ شرق و غرب با مسلح شدن به سلاح هسته اى احساس كردند كه رويارويى با يكديگر باعث نابودى خودشان خواهد شد. لذا پديده اى به نام جنگ سرد در عرصه سياست بين الملل و روابط جهانى خود را نشان داد. به اين معنى كه بين دو بلوك كمونيست به رهبرى شوروى سابق و اقمارش از يك طرف و متحدان غربى از جانب ديگر به جنگى دست يازيدند كه با تبليغات شديد عليه طرف مقابل آغاز مى شد و سپس مسابقه تسليحاتى را براى «توازن وحشت» (Balance of Terror) در زمينه موشك هاى قاره پيما و بعداً مسلح شدن به موشك هاى چندپيكانه اتمى، دو بلوك را به مرحله «توازن قدرت» (Balance of power) رسانيد و از آن پس آنها در مسير يك «صلح خصمانه» قرار گرفتند. در اين فرايند با فروش سلاح هاى متعارف به كشورهاى تازه استقلال يافته آسيا و آفريقا به ايجاد بحران در سطح منطقه اى و جهانى دامن مى زدند، بدون آنكه دو ابرقدرت شوروى و آمريكا با يكديگر درگير شوند. چون كشورهاى ابرقدرت از ۱۹۴۵ به بعد تا ۹ نوامبر ۱۹۸۹ كه ديوار برلين شكسته شد و جنگ سرد به پايان رسيد، با مشخصه هايى كه از آن نام برديم درصدد بحران آفرينى در كشورهاى جهان سوم بودند، بعضى از رهبران اين كشورها مانند نهرو نخست وزير هند، سوكارنو رئيس جمهور اندونزى و جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر كه از رهبران شاخص آفريقايى _ آسيايى بودند، مصمم شدند كه با تشكيل اجلاسيه اى در «باندونگ» واقع در اندونزى از ۱۷ تا ۲۴ آوريل ۱۹۵۵ به اتفاق رهبران ۲۹ كشور ديگر آسيايى و آفريقايى براى رهايى از فشارهاى سياسى غرب و شرق اولاً از كليه مكانيسم هاى مبارزه با استعمار در اين دو قاره پشتيبانى كنند. ثانياً براى مبارزه با دسته بندى هاى سياسى نظام كه بالقوه باعث تشنج و بحران در روابط بين المللى مى شود پايه گذار ايجاد دولت هاى غيرمتعهد و بى طرف گردند. بعد از كنفرانس عالى باندونگ سيزده اجلاسيه كشورهاى غيرمتعهد در كشورهاى مختلف تشكيل شد تا آن كه اجلاس جاكارتا از ۲۲ تا ۲۵ آوريل ۲۰۰۵ با شركت ۱۰۲ كشور آسيايى _ آفريقايى تشكيل شد. با توجه به اهميت اين كنفرانس، به سابقه تاريخى تشكيل كنفرانس و اجلاسيه هاى مختلف كشورهاى غيرمتعهد و نتايج كنفرانس اخير جاكارتا مى پردازيم.• مقدمات تشكيل كنفرانس باندونگ«آلفرد سووى» (Alfred Sowie) اقتصاددان فرانسوى بعد از جنگ دوم جهانى اصطلاح «جهان سوم» را براى كشورهايى به كاربرد كه بين دو غول جهانخوار صنعتى و نظامى غرب و شرق تحت فشارند و درصدد هستند كه خود را از قيد سلطه آنها رها سازند. او براى كشورهاى جهان سوم مشخصه ها و فاكتورهايى نوشت كه بيان آن در اين مقاله خارج از موضوع است. به طور خلاصه مى توان گفت كه اين اصطلاح را براى كشورهاى در حال توسعه، توسعه نيافته و عقب مانده نيز به كار بردند. در آن زمان هند و اكثر كشورهاى آسيايى و آفريقايى را مى توانستيم جزء جهان سوم محسوب كنيم. براى اولين بار جواهر لعل نهرو رهبر حزب كنگره هند كه مامور بود تا خود را آماده گرداند كه نخست وزيرى هندوستان مستقل را برعهده گيرد، با توجه به جنگ فرانسوى ها در ويتنام عدم پذيرش استقلال اندونزى توسط هلندى ها به رغم تمام مجاهدات دكتر احمد سوكارنو و بالاخره جنگ داخلى بزرگى كه بين مائو و چيانكاى چك در چين در جريان بود و مداخلاتى كه آمريكا به نفع چيانكاى چك مى نمود به اين نتيجه رسيد كه كشورهاى آسيايى بايد براى جلوگيرى از هرگونه مداخله سياسى نظامى خارجى ها در امور خود تدابيرى بينديشند. از اين جهت پنج ماه قبل از آنكه اسناد مربوط به استقلال هند رسماً مبادله شود، اولين كنفرانس آفرو-آسيايى از ۲۲ مارس تا ۲ آوريل ۱۹۴۷ در دهلى نو گشايش يافت. از آنجايى كه از قاره بزرگ آفريقا فقط نماينده مصر حضور داشت، نام كنفرانس به «كنفرانس روابط آسيايى» تغيير كرد. نهرو در نطق افتتاحيه خود بر اتحاد ملت هاى آسيايى تاكيد كرد و در بيانيه نهايى براى آنكه قاره آفريقا فراموش نشود، به همدردى ملل آسيايى با مردم قاره سياه كه در چنگال استعمار اسيرند اشاره شد. در جريان دومين كنفرانس دهلى نو كه در ۲۰ تا ۲۳ ژانويه ۱۹۴۹ در جريان بود، از گروه آفريقايى علاوه بر مصر نماينده اتيوپى نيز شركت كرده بود. نهرو طى سخنرانى خود به عنوان نخست وزير هند گفت كه همه ما ملل آسيايى و آفريقايى با تمام تفاوت هاى فرهنگى كه داريم در يك چيز اشتراك داشته ايم و آن استعماره سيصد ساله كشورهاى اروپايى بر كشورهايمان بوده كه بايد هرچه زودتر به آزادى خود كه همانا رهايى از بند استعمار است، برسيم.• كنفرانس كلمبو پيش درآمد كنفرانس باندونگدر ۵ آوريل ۱۹۵۴ روساى كشورهاى برمه (بيرمانى)، سيلان، هند، اندونزى و پاكستان در كلمبو اجتماع كردند. در اين كنفرانس از تعريف «ناپيوستگى» (بى طرفى) (Nonalignement) (Neturalism) مطرح شد و به كشورهاى آسيايى و آفريقايى توصيه شد كه بى طرفى و ناپيوستگى عبارت است از احتراز از پيوستن به گروه بندى هاى نظامى دو بلوك شرق و غرب. هر كشور بى طرف بايد سه هدف را دنبال كند: ۱- اتخاذ يك سياست خارجى اصيل كه ضامن منافع ملى آن كشور باشد. ۲- استوار ساختن استقلال سياسى و اقتصادى ۳- برقرار ساختن مناسبات اقتصادى و فرهنگى با همه كشورهاى جهان بر پايه برابرى روابط متقابل و تاكيد بر اينكه كشورهاى غيرمتعهد مى توانند بدون شركت در هر بلوك بندى نظامى از دو بلوك شرق و غرب كمك مالى دريافت دارند. ضمناً از كشورهاى آسيايى و آفريقايى خواسته شد كه جمهورى جديدالتاسيس خلق چين به رهبرى مائو را به رسميت شناخته و سازمان ملل متحد اين كشور را به عضويت بپذيرد. در اين كنفرانس مقرر شد كه در كنفرانس «بوگور» (Bogor) واقع در اندونزى در ۲۸ دسامبر ۱۹۵۴ كه نمايندگان كشورهاى آسيايى و آفريقايى شركت مى كنند، مقدمات تشكيل اجلاسيه عالى باندونگ را در اندونزى در ۱۹۵۵ فراهم آورند. پس از پايان كنفرانس كلمبو طى ملاقاتى كه بين نهرو نخست وزير هند و چوئن لاى نخست وزير جمهورى خلق چين در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۴ روى داد، طى بيانيه مشتركى «اصل پانچ شيلا» (Panch-shila) كه از جانب نهرو پيشنهاد شده بود، در مناسبات آفرو _ آسيايى مى بايستى ملحوظ نظر قرار گيرد. اين اصول عبارتند از: ۱- احترام متقابل به تماميت ارضى و حاكميت دولت ها ۲- عدم تجاوز متقابل ۳- عدم دخالت در امور داخلى يكديگر ۴- برابرى و مزاياى متقابل ۵- همزيستى مسالمت آميز. لازم به يادآورى است كه در كنفرانس «كلمبو» و «بوگور» قيد شد كه در تمام كنفرانس هاى آسيايى _ آفريقايى پنج اصل زير نيز رعايت شود:۱- ضداستعمار بودن ۲- بى طرفى (عدم تعهد) ۳- توسعه اقتصادى ۴- برابرى نژادى و تحكيم صلح و امنيت بين الملل ۵- نفى هرگونه استعمار.• كنفرانس عالى آسيايى- آفريقايى باندونگميزبان اين كنفرانس دكتر احمد سوكارنو بود كه سال ها با استعمار مبارزه كرده بود. در ۱۷ آوريل دستور العمل كنفرانس براى نمايندگان كشور هاى شركت كننده خوانده شد.

كنفرانس دربرگيرنده ۲۹ كشور بود كه ۲۳ كشور آن آسيايى و شش كشور آفريقايى بودند- نمايندگان الجزاير، مراكش، فلسطين و تونس به علت آن كه كشورشان درگير در جنگ هاى استقلال بودند، نمايندگانى به عنوان ناظر به كنفرانس فرستاده بودند. در ۱۸ آوريل ۱۹۵۵ كنفرانس با سخنرانى دكتر سوكارنو افتتاح شد و سابقه مبارزات كشور هاى آسيايى و آفريقايى را بيان كرد. هيات هاى نمايندگى اكثراً در سطح رهبران بودند و پاره اى از آنان در سطح نخست وزير و وزير خارجه بودند. در حاشيه كنفرانس مذاكراتى بين سوكارنو، چوئن لاى، جمال عبدالناصر و نهرو صورت گرفت كه بسيار سرنوشت ساز بود. شركت كنندگان به سه دسته تقسيم مى شدند:۱- ضد كمونيست ها و طرفداران الحاق به بلوك ها و پيمان هاى نظامى منطقه اى كه همگى مدافع بلوك غرب بودند، مانند فيليپين، ژاپن، ويتنام جنوبى، لائوس، تايلند، تركيه، پاكستان، اتيوپى، لبنان، ليبى، ليبريا، عراق و چند كشور ديگر.۲- بى طرف ها و هواداران «پانچ شيلا» مانند افغانستان، برمه، مصر، هندوستان، اندونزى و سوريه. توضيح اين كه دولت هاى بى طرف سعى داشتند كشور هاى طرفدار الحاق به بلوك هاى نظامى و سياسى را به بى طرفى سوق دهند ولى نمايندگان كشور هاى ضد كمونيست كه به پيمان هاى نظامى منطقه اى پيوسته بودند مانند پاكستان و تركيه از شوروى به عنوان استعمار ايدئولوژيك ياد مى كردند و استدلال مى نمودند كه براى حفظ تماميت ارضى خود در برابر تجاوز بلوك شوروى مجبورند كشورشان را به يكى از بلوك هاى نظامى پيوند دهند. ۳- كمونيست ها مانند چين و ويتنام شمالى كه مدعى بودند به هيچ يك از بلوك هاى نظامى نمى پيوندند و همين امر نيز صورت گرفت و اين دو كشور بعداً به پيمان ورشو به رهبرى شوروى نپيوستند.• اهميت كنفرانس باندونگ و نقطه نظر هاى شركت كنندگان در آندرباره اهميت كنفرانس باندونگ همين بس كه «لئوپولد سدارسنگور» (leopold senghor) نويسنده و شاعر و رئيس جمهور سابق سنگال درباره آن اظهار داشت كه گرد همايى باندونگ پس از «رنسانس» بزرگترين حادثه تاريخى است زيرا هيات نمايندگى كشور هاى بافرهنگ هاى متفاوت و رژيم هاى اجتماعى متفاوت در يك جا گرد هم آورده و نظريات همه آنها را به هم نزديك كرد. در اين كنفرانس درباره استعمار، بى طرفى و توسعه اقتصادى بحث شد. نمايندگان كشور هايى كه وارد پيمان بغداد (سنتو) شده بودند، درباره جهاد ضد كمونيستى سخنرانى كردند اما مطلبى كه باعث شگفتى شركت كنندگان شد، آن بود كه چوئن لاى نخست وزير جمهورى خلق چين نقش آشتى دهنده را نه تنها بين كمونيست ها و ضد كمونيست ها بازى مى كرد بلكه بين پيوستگان (متعهدان) و ناپيوستگان (غيرمتعهد ها) را سازش مى داد اما در مورد تعريف استعمار همواره اختلاف بود. بعضى از شركت كنندگان، غربى ها را اساساً استعمارگر مى دانستند ولى فاتين زورلو وزير خارجه تركيه، فاضل جمالى وزير خارجه عراق و محمد على نخست وزير پاكستان كه كشور هايشان به عضويت پيمان بغداد (سنتو) درآمده بودند پافشارى مى كردند كه كمونيسم نيز نوعى امپرياليسم است و اصرار داشتند كه اين نكته را به همه بقبولانند كه اتحاد شوروى و دنياى كمونيسم در لباس سوسياليسم قصد تسلط بر كشور هاى ديگر را دارند. اما چوئن لاى نخست وزير چين كمونيست با ملايمت، اتهامات نو استعمارى را كه به شوروى وارد مى آمد، رد مى كرد اما از آنجايى كه اين قضيه به زودى حل نشد، نهرو نخست وزير هندوستان پشت تريبون رفت و ضمن محكوم كردن عمل استعمار در طول تاريخ اضافه كرد كه: «حقارت غير قابل تحملى است كه يك ملت آسيايى يا آفريقايى خود را به سطح اقمار اين گروه يا آن گروه تنزل دهد.» بعداً جمال عبدالناصر دنباله رشته سخن نهرو را به دست گرفت و براى آشتى دادن بين طرفداران پيوستگى به بلوك هاى نظامى و سياسى و طرفداران ناپيوستگى فرمولى را ارائه داد كه به قرار زير بود:۱- احترام حق هر ملت براى دفاع فردى يا جمعى براساس منشور ملل متحد.۲- خوددارى از توسل به تنظيم دفاع جمعى كه به تامين منافع خاص قدرت هاى بزرگ، هر كه باشد، خدمت كند.بالاخره بيانيه نهايى كنفرانس با ذكر اصل باندونگ به شرح زير پايان يافت:۱- احترام به حقوق بشر ۲- احترام به حاكميت و تماميت ارضى براى همه ملت ها ۳- تساوى نژاد ها و ملت ها ۴- عدم دخالت در امور داخلى كشورهاى ديگر ۵- حق دفاع مشروع فردى و جمعى ۶- خوددارى از پيوستن به اتحاديه هاى نظامى كه براى خدمت به منافع قدرت هاى بزرگ صورت مى گيرد و محكوميت هرگونه فشار ناشى از قدرت هاى بزرگ ۷- امتناع از به كار بردن زور ۸- حل مسالمت آميز اختلاف ها ۹- تشويق به همكارى هاى بين المللى ۱۰- احترام به عدالت و تعهدات بين المللى.• نظرى به كنفرانس هاى غير متعهد ها از پايان كنفرانس باندونگ تا اجلاس ۲۰۰۵در ژوئيه ۱۹۵۶ سران كشور هاى مصر، هند و يوگسلاوى يعنى جمال عبدالناصر، نهرو و مارشال تيتو در جزيره «بريونى» متعلق به يوگسلاوى، طى اجلاسى كه به رهبرى مارشال تيتو تشكيل شد، ضمن تائيد اصول ده گانه باندونگ مقرر داشتند كه از اين پس كشور هايى كه به هيچ يك از بلوك هاى نظامى وابستگى ندارند، در كنفرانس هاى بعدى شركت كنند. ضمناً اعضاى كنفرانس درباره منع آزمايش هاى اتمى، كمك به كشور هاى در حال رشد و وحدت آلمان و بالاخره پشتيبانى از مبارزات ملت الجزاير در راه رسيدن به استقلال اعلاميه اى صادر كردند. از آن پس تا ۲۰۰۵ سيزده اجلاس از كشور هاى غير متعهد به شرح زير تشكيل شد:اجلاس اول: ۱۹۶۱ بلگراد (يوگسلاوى)اجلاس دوم: ۱۹۶۴ قاهره (مصر)اجلاس سوم: ۱۹۷۰ لوزاكا (زامبيا)اجلاس چهارم: ۱۹۷۳ الجزيره (الجزاير)اجلاس پنجم: ۱۹۷۶ كلمبو (سريلانكا)اجلاس ششم: ۱۹۷۹ هاوانا (كوبا)اجلاس هفتم: ۱۹۸۳ دهلى نو (هندوستان)اجلاس هشتم: ۱۹۸۵ هراره (زيمبابوه)اجلاس نهم: ۱۹۸۹ بلگراد (يوگسلاوى)اجلاس دهم: ۱۹۹۲ جاكارتا (اندونزى)اجلاس يازدهم: ۱۹۹۵ كارتاهينا (كلمبيا)اجلاس دوازدهم: ۱۹۹۸ دوربان (آفريقاى جنوبى)اجلاس سيزدهم: ۲۰۰۳ كوالالامپور (مالزى)اجلاس يادبود باندونگ آوريل ۲۰۰۵ جاكارتا و باندونگ (اندونزى)• مارشال تيتو و غيرمتعهدهامارشال تيتو با آنكه كمونيست و رهبر يك كشور اروپايى بود، تابعيت از سياست دولتمردان شوروى را كنار گذاشت و نه تنها به پيمان ورشو (پيمان نظامى كشورهاى كمونيست اروپاى شرقى) وارد نشد، بلكه در خط مشى سياسى خود همواره بى طرف و غيرمتعهد ماند. او با نهرو، جمال عبدالناصر و سوكارنو در يك مسير سياسى حركت مى كرد. او در عين حال كه با مسكو رابطه داشت، با واشينگتن نيز ارتباط حسنه داشت. او كه يك كروات بود توانست يوگسلاوى را كه به مانند يك لحاف چهل تكه بود، تكه ها را با قدرت سياسى كه فقط در وجود او بود همچنان متصل به هم نگه دارد و يوگسلاوى را يكپارچه و به عنوان يك كشور آبرومند در ميان كشورهاى غيرمتعهد جهان با حفظ وحدت ملى، با ثبات و وحدت سرزمين نگه دارد. بعد از مرگ او در ۴ مه ۱۹۸۰ و پس از فروپاشى شوروى در زمان رياست جمهورى ميلوسويچ يوگسلاوى به طور كامل تجزيه شد و يوگسلاوى كنونى شامل صربستان و مونته نگرو است. قبل از مرگ تيتو با مرگ نهرو در ۱۹۶۴ و جمال عبدالناصر در ۱۹۷۰ نهضت غيرمتعهدها دچار ضعف و ركود شد.• اولين كنفرانس غيرمتعهدها در بلگراد (۱۹۶۱)در سپتامبر ۱۹۶۱ اولين كنفرانس به ابتكار مارشال تيتو با شركت ۲۱ كشور در بلگراد تشكيل شد كه هجده كشور آسيايى بودند. عراق به رهبرى عبدالكريم قاسم براى اولين بار نماينده اى به اين كنفرانس فرستاد، چون يك سال قبل از آن دكتر سوكارنو به بغداد رفت و از ژنرال قاسم خواست كه در اين كنفرانس شركت كند اما تيرگى روابط او و عبدالناصر مانع از شركت شخص او شد و فقط وزير خارجه عراق در اين اجلاسيه شركت كرد. در اين اجلاسيه كوبا و برزيل نيز شركت داشتند. موضوعى كه در اين گردهمايى مطرح شد آن بود كه شركت كنندگان مى خواستند كه تعريف قانع كننده اى درباره ناپيوستگى (عدم تعهد) ارائه شود. در پايان كنفرانس گفته شد كه در واقع كافى است كه يك دولت همواره تمايل خود را به رهايى از يك اتحاديه نظامى ابراز دارد و يا قصد خود را به پذيرفتن يك سياست بى طرفانه بيان كند تا به عنوان ناپيوسته شناخته شود. اگر در باندونگ دولت هاى آسيايى _ آفريقايى به سه گروه پيوسته، ناپيوسته و كمونيست تقسيم شدند، در اين اجلاس تقسيم بندى جديدى ظهور كرد به شرح زير:۱- ناپيوسته هواخواه غرب مانند عربستان سعودى، اتيوپى، هند، لبنان، نپال و سودان. ۲- ناپيوسته هواخواه كمونيسم مانند كوبا، غنا، گينه و يوگسلاوى. ۳- ناپيوسته بى طرف مانند افغانستان، الجزاير، اندونزى، مراكش، مصر و سومالى.در اين اجلاسيه گفته شد كه بى طرفى كشورهاى فنلاند، سوئد، اتريش و سوئيس غير از ناپيوستگى است، زيرا اين دولت ها از نهضت هاى آزاديبخش كشورهاى استعمارزده طرفدارى نمى كنند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home